مباني نظري و پيشينه پژوهش درخودماندگی کودکان
مقدمه
درخودماندگی اختلالی است که با آسیبهایی در رفتار اجتماعی و ارتباطی ، رفتارها و علایق محدود و تکراری مشخص می شود . اگرچه تنوع زیادی در نشانه ها و عملکرد هوشی در میان افراد درخودمانده تشخیص داده شده است ولی تمام این افراد مشکلاتی در تعامل اجتماعی همچون : استفاده از تماس چشمی ، شرکت در تعاملات متقابل و پاسخ دادن به احساسات و هیجانات دیگران را دارند . آسیب های اساسی همانند فقدان توجه به دیگران و نقص در نام گذاری افراد اغلب در سال اول زندگی و آسیب های آشکار در تعامل اجتماعی ، تماس چشمی ، توجه مشترک ، تقلید ، پاسخ به هیجانات دیگران و پردازش چهره در 2 تا 3 سالگی نمایان می شوند ( داوسن ، وب و پارتلند ، 2005 ).
این اختلال مشهورترین اختلال در بین اختلال های فراگیر رشد است . بر اساس راهنمای تشخیص و آماری اختلال های روانی ( ویرایش چهارم - تجدید نظرشده ) نابهنجاری های قابل توجه در ارتباط ، تخریب کیفی درتعامل اجتماعی و محدودیت چشمگیر فعالیت ها و علایق از مشخصه های اصلی این اختلال است ( ماتسون ، لووالو ، 2009 ). متوسط شیوع این اختلال 22 مورد در هر 10000 نفر است و میزان شیوع آن در پسران 4 تا 5 برابر دختران می باشد ( ساراسینو ، نوزورسی ، استیمن ، رسینگر ، فومبن 2010 ).
در حیطه رشد اجتماعی کودکان درخودمانده ، محدودیت ها و نقایص عمده ای نظیر فقدان ارتباط چشمی دو جانبه ، محدودیت لبخند اجتماعی ، علاقه و گرایش محدود به چهره انسانها ، نا خوشایندی نسبت به برقراری تماس بدنی ، پیگیری چشمی اندک نسبت به اطرافیان ، محدودیت در درک دیدگاه دیگران ، ناکامی در به اشتراک گذاشتن لذت و نقص و محدودیت در بازی مشارکتی وجوددارد ( پرلوک ، پرندویل ، یوین ، 2006 ).
درخودماندگی ، مجموعه سندرم های رشدی – عصبی با ریشه های نیرومند ارثی و چند ژنی است که احتمال وقوع آن در خانواده دارای کودک درخودمانده خیلی زیاد است ( بارون کوهن ، ویل رایت ، 2004 ).
سه نظریه روان شناختی عمده وجود دارد که هر یک بخشی از ابعاد درخودماندگی را تبیین نموده اند . این نظریه های روان شناختی پیشنهاد می کنند که افراد مبتلا به درخودماندگی در سه حیطه عمده شناختی نظریه ذهن ، کنش های اجرایی و انسجام مرکزی مشکلات فراوان دارند ( پلیکانو ، 2010 ).
با توجه به آسیب های زیادی که در افراد درخودمانده مشاهده می شود ، نا بهنجاری های تماس چشمی در اولین گزارش های مربوط به این اختلال بیان شده است ، این افراد دامنه ای از مشکلات پردازش تماس چشمی را نشان می دهند که اگر این نابهنجاری های تماس چشمی از اوایل زندگی وجود داشته باشند ، احتمالا پیامد های رشدی عمده ای را در روابط اجتماعی افراد درخودمانده خواهد داشت ( گریس ، 2005 ). چراکه پژوهش های انجام شده نشان می دهد که تماس چشمی باعث فراهم آوردن اطلاعات ، ایجاد روابط منظم